کتاب زنان نامرئی اثر کارولین کریادو پرز
کتاب زنان نامرئی اثر کارولین کریادو پرز با بررسی «شکاف دادههای جنسیتی» نشان میدهد که چطور تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و طراحیهای شهری اغلب بر اساس اطلاعاتی انجام میشوند که زنان را نادیده میگیرند.

فصل اول: زندگی روزمره – وقتی بیطرفی، عینِ تبعیض است
برفروبی و نابرابری پنهان
این فصل با عنوان «زندگی روزمره» از یک مثال ساده ولی گویا شروع میشود: برفروبی. مثال برفروبی نشان میدهد که چگونه حتی اقدامات به ظاهر بیطرفانه میتوانند نابرابری جنسیتی را بازتولید کنند. در بسیاری از شهرها، اولویت برفروبی با جادههای اصلی است که معمولاً محل عبور و مرور خودروهاست. این تصمیم ظاهراً منطقی است، چون به نظر میرسد که رفتوآمد ماشینها برای کار و اقتصاد اهمیت بیشتری دارد. اما اگر نگاه دقیقتری بیندازیم، میبینیم که این سیاست برای مردان کارآمدتر از زنان است. چرا؟
زیرا طبق آمار، مردان بیشتر با خودروهای شخصی رفتوآمد میکنند، در حالی که زنان به دلیل مسئولیتهای خانوادگی، بیشتر پیاده یا با وسایل حملونقل عمومی حرکت میکنند. زنان اغلب در طول روز مسیرهای کوتاه اما متعددی را طی میکنند. مثلاً فرزندانشان را به مدرسه میبرند، خرید روزانه انجام میدهند یا از سالمندان مراقبت میکنند. بنابراین، وقتی اولویت برفروبی با خیابانهای اصلی باشد، مسیرهای پیادهرو و ایستگاههای حملونقل عمومی همچنان پوشیده از برف باقی میمانند و همین موضوع باعث میشود که رفتوآمد برای زنان سختتر، خطرناکتر و در برخی مواقع ناممکن شود.
اینجاست که باید مسئله را فراتر از برفروبی دید. این فقط یک مثال از نحوهی طراحی شهری است که مردان را محور تصمیمگیری قرار میدهد و نیازهای زنان را در حاشیه میگذارد. این موضوع در بسیاری از سیاستهای شهری دیده میشود، از طراحی سرویسهای بهداشتی عمومی گرفته تا زمانبندی وسایل حملونقل و حتی طراحی پارکها.
برای روشنتر شدن موضوع، بیایید به طراحی سرویسهای بهداشتی عمومی نگاهی بیندازیم. اغلب، تعداد توالتهای در نظر گرفته شده برای زنان و مردان برابر است، در حالی که مطالعات نشان دادهاند که زنان به طور متوسط زمان بیشتری را در توالت میگذرانند. این امر به دلیل نیازهای بیولوژیکی، مانند قاعدگی، بارداری، و همراهی کودکان، صادق است. در نتیجه، صفهای طولانیتری در مقابل توالتهای زنانه تشکیل میشود که منجر به اتلاف وقت، استرس و حتی مشکلات بهداشتی برای زنان میگردد.
همین مسئله در مورد طراحی وسایل حمل و نقل عمومی نیز صدق میکند. اتوبوسها و قطارها اغلب به گونهای طراحی شدهاند که فضای کافی برای ایستادن و نشستن مردان با اندامهای بزرگتر را داشته باشند، اما برای زنان با میانگین قد و جثه کوچکتر، ممکن است ناراحتکننده یا حتی ناامن باشند. به عنوان مثال، ارتفاع میلههای نگهدارنده، فاصله بین صندلیها، و حتی وزن درها میتواند برای زنان مشکلساز باشد.
در طراحی پارکها نیز، اغلب نیازهای تفریحی و ورزشی مردان در اولویت قرار میگیرد. زمینهای بازی کودکان، مسیرهای پیادهروی و دوچرخهسواری، و فضاهای ورزشی، بیشتر برای استفاده مردان طراحی شدهاند، در حالی که نیازهای زنان، مانند فضاهای امن برای استراحت، مراقبت از کودکان، یا انجام فعالیتهای گروهی، کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
مثال برفروبی نشان میدهد که چطور نادیده گرفتن دادههای جنسیتی میتواند تبعیضهای ناپیدا را تثبیت کند. سیاستگذاران ممکن است عمداً قصد تبعیض نداشته باشند، اما وقتی دادههای مربوط به زندگی روزمرهی زنان جمعآوری نشود، در تصمیمگیریها هم لحاظ نمیشود و نتیجه، شهری است که نیازهای مردان را در اولویت قرار میدهد.
این فصل نشان میدهد که چگونه ساختارهای اجتماعی به صورت نامرئی اما مؤثر، زنان را به حاشیه میرانند، مشکلی که در محیط کار نیز به چشم میخورد. برفروبی شاید یک کار سادهی شهرداری به نظر برسد، اما در واقع یک نماد از نحوهی توزیع قدرت در شهر است. اگر دادههای جنسیتی را وارد سیاستگذاری نکنیم، حتی تصمیماتی که بیطرف به نظر میرسند، میتوانند بازتولیدکنندهی نابرابری باشند.

بخش دوم: محل کار – میدانی برای نبرد نابرابر
نابرابری جنسیتی در محیط کار
این بخش از کتاب نشان میدهد که چگونه محیطهای کاری، از طراحی فیزیکی فضاها گرفته تا قوانین و سیاستهای استخدامی، عمدتاً با در نظر گرفتن مردان شکل گرفتهاند و نیازهای زنان را نادیده میگیرند. این امر نابرابری جنسیتی در بازار کار را تشدید میکند.
۱. مردی در خانه نیست!
کریادو پرز به این موضوع میپردازد که چگونه نظام کاری مدرن هنوز بر پایهی مدلی طراحی شده که در آن فرض بر این است که نیروی کار اصلی، مردی است که مسئولیتهای خانه و خانواده بر عهدهی او نیست. در حالی که امروزه بسیاری از زنان در کنار کار بیرون، همچنان نقش اصلی را در مراقبت از کودکان، سالمندان و کارهای خانه بر عهده دارند.
برنامههای کاری انعطافناپذیر، کمبود مرخصیهای والدین، و عدم حمایت از مادران شاغل، همگی نشاندهندهی این واقعیتاند که محیط کار همچنان بر اساس مدل سنتی مردانه شکل گرفته است. این مسئله باعث میشود که زنان یا مجبور شوند شغلهای با درآمد کمتر و ساعتهای کاری منعطفتر را انتخاب کنند یا در برخی موارد، کاملاً از بازار کار کنار گذاشته شوند.
برای مثال، بسیاری از شرکتها، ساعات کاری طولانی و غیرقابل انعطافی را تعیین میکنند که با مسئولیتهای خانوادگی زنان، به ویژه مادران، سازگار نیست. این امر باعث میشود که زنان یا از پیشرفت شغلی باز بمانند یا به طور کلی از بازار کار خارج شوند. علاوه بر این، کمبود مرخصی والدین، به ویژه مرخصی زایمان با حقوق کافی، فشار زیادی را بر زنان وارد میکند و آنها را مجبور به انتخاب بین شغل و خانواده میکند.
عدم حمایت از مادران شاغل نیز به شکلهای مختلفی ظاهر میشود. به عنوان مثال، بسیاری از شرکتها فاقد امکانات مناسب برای نگهداری از کودکان هستند یا برنامههای حمایتی برای مادران شیرده ارائه نمیدهند. این مسائل باعث میشود که زنان شاغل با چالشهای مضاعفی روبرو شوند و نتوانند به طور کامل در محیط کار حضور داشته باشند.
۲. طراحی شده برای مردان!
محیطهای کاری از نظر فیزیکی نیز به گونهای طراحی شدهاند که نیازهای مردان را در اولویت قرار میدهند. از اندازه و دمای ادارات گرفته تا طراحی تجهیزات و حتی لباسهای ایمنی در محیطهای صنعتی، همه بر اساس دادههای جمعآوریشده از بدن مردان استاندارد شدهاند.
مثلاً مطالعات نشان دادهاند که دمای استاندارد دفاتر کاری بر اساس متابولیسم مردان تنظیم شده و برای بسیاری از زنان بیش از حد سرد است. در محیطهای صنعتی و نظامی نیز لباسهای ایمنی، زرهها و ابزارهای کار اغلب برای بدن مردان طراحی شده و ممکن است برای زنان نامناسب و حتی خطرناک باشد. این نوع بیتوجهی، نه تنها کار را برای زنان دشوارتر میکند، بلکه امنیت آنها را نیز به خطر میاندازد.
برای مثال، دمای استاندارد دفاتر کار که بر اساس متابولیسم بدن مردان تعیین شده است، اغلب برای زنان بسیار سرد است. زنان به طور طبیعی متابولیسم پایینتری نسبت به مردان دارند و در نتیجه، در محیطهای سردتر احساس ناراحتی بیشتری میکنند. این مسئله میتواند تمرکز و بهرهوری زنان را در محیط کار کاهش دهد.
در محیطهای صنعتی و نظامی، مشکل به مراتب جدیتر است. لباسهای ایمنی، زرهها و ابزارهای کار که برای بدن مردان طراحی شدهاند، ممکن است برای زنان بسیار بزرگ، سنگین یا نامناسب باشند. این امر نه تنها کار را برای زنان دشوارتر میکند، بلکه میتواند منجر به افزایش خطر آسیبدیدگی یا حتی مرگ آنها شود. به عنوان مثال، لباسهای ایمنی بزرگ ممکن است مانع از حرکت صحیح زنان شوند و آنها را در معرض خطر سقوط یا برخورد با اشیاء قرار دهند.

۳. نامرئی در دادهها!
زنان نه تنها در محیط کار با موانع زیادی روبهرو هستند، بلکه حتی دادههای مربوط به آنها نیز در بسیاری از مطالعات اقتصادی و شغلی لحاظ نمیشود.
این شکاف دادهای باعث شده که سیاستهای اقتصادی و برنامههای توسعهی بازار کار، بدون توجه به تجربهی زیستهی زنان تدوین شوند.
به عنوان مثال، بسیاری از تحقیقات در زمینهی بهرهوری و کارایی، الگوهای کاری مردان را مبنا قرار دادهاند و روشهای مدیریتی بر اساس آنها طراحی شده است. در نتیجه، وقتی زنان به همان شیوه کار نمیکنند یا نیازهای متفاوتی دارند، اغلب به عنوان نیروی کار کمکارآمد یا نامناسب در نظر گرفته میشوند.
این مسئله در تحقیقات مربوط به بهرهوری و کارایی به وضوح دیده میشود. بسیاری از این تحقیقات، الگوهای کاری مردان را به عنوان الگوهای “استاندارد” در نظر میگیرند و روشهای مدیریتی را بر اساس آنها طراحی میکنند. در نتیجه، وقتی زنان به شیوهای متفاوت کار میکنند یا نیازهای متفاوتی دارند، اغلب به عنوان نیروی کار “کمکارآمد” یا “نامناسب” در نظر گرفته میشوند.
به عنوان مثال، فرض کنید تحقیقی نشان میدهد که کارمندانی که ساعات طولانیتری کار میکنند، بهرهوری بیشتری دارند. این تحقیق ممکن است منجر به ایجاد سیاستهایی شود که کارمندان را تشویق به اضافه کاری میکند. با این حال، این سیاستها ممکن است برای زنانی که مسئولیتهای خانوادگی دارند و نمیتوانند ساعات طولانی کار کنند، مناسب نباشد. در نتیجه، این زنان ممکن است به عنوان کارمندان کمبهرهور در نظر گرفته شوند و از فرصتهای پیشرفت شغلی محروم شوند.
۴. وقت دکتر رفتنه!
این فصل نشان میدهد که تبعیض جنسیتی در محل کار تنها به مسائل اجرایی و ساختاری محدود نمیشود، بلکه میتواند بر سلامت زنان نیز تأثیر بگذارد. بسیاری از محیطهای کاری، به ویژه در مشاغل صنعتی و خدماتی، به گونهای طراحی شدهاند که خطرات جسمانی بیشتری برای زنان ایجاد میکنند، در حالی که استانداردهای ایمنی و بهداشت اغلب با در نظر گرفتن بدن مردان تنظیم شدهاند.
از طرفی، فشار کاری و انتظارات نابرابر، زنان را بیشتر در معرض استرس، فرسودگی شغلی و مشکلات روانی قرار میدهد. در برخی موارد، عدم توجه به سلامت زنان در محیط کار باعث شده که بیماریهای مرتبط با شغل در آنها دیرتر تشخیص داده شود و از حمایتهای لازم محروم بمانند.
در بسیاری از محیطهای کاری، به ویژه در مشاغل صنعتی و خدماتی، شرایط به گونهای است که خطرات جسمانی بیشتری برای زنان ایجاد میکند. به عنوان مثال، مشاغلی که نیازمند بلند کردن اجسام سنگین، کار در ارتفاع، یا قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی هستند، اغلب برای بدن مردان طراحی شدهاند و میتوانند برای زنان خطرناک باشند.
علاوه بر این، استانداردهای ایمنی و بهداشت در بسیاری از موارد با در نظر گرفتن بدن مردان تنظیم شدهاند. به عنوان مثال، تجهیزات ایمنی مانند کمربندها، کلاهها و لباسهای محافظ، اغلب برای اندازه و شکل بدن مردان طراحی شدهاند و ممکن است برای زنان مناسب نباشند. این امر میتواند منجر به افزایش خطر آسیبدیدگی یا حتی مرگ زنان شود.
فشار کاری و انتظارات نابرابر نیز میتواند تاثیر قابل توجهی بر سلامت روانی زنان داشته باشد. زنانی که در محیط کار با تبعیض، آزار و اذیت، یا عدم قدردانی روبرو هستند، بیشتر در معرض استرس، فرسودگی شغلی، اضطراب و افسردگی قرار دارند. علاوه بر این، زنانی که علاوه بر کار در بیرون از خانه، مسئولیت مراقبت از خانواده را نیز بر عهده دارند، با فشار مضاعفی روبرو هستند که میتواند سلامت روانی آنها را به خطر اندازد.
در برخی موارد، عدم توجه به سلامت زنان در محیط کار منجر به این میشود که بیماریهای مرتبط با شغل در آنها دیرتر تشخیص داده شود و از حمایتهای لازم محروم بمانند. به عنوان مثال، علائم حمله قلبی در زنان ممکن است با علائم حمله قلبی در مردان متفاوت باشد، اما بسیاری از پزشکان با این تفاوتها آشنا نیستند. در نتیجه، زنان ممکن است با تاخیر در تشخیص و درمان روبرو شوند که میتواند عواقب جدی برای سلامتی آنها داشته باشد.

بخش سوم: طراحی – جهانی که برای مردان ساخته شده
وقتی طراحی، تبعیض را بازتولید میکند
این بخش به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه بسیاری از محصولات، فناوریها و فضاهای عمومی، بدون در نظر گرفتن نیازها و ویژگیهای زنان طراحی شدهاند و در نتیجه، تبعیض جنسیتی را به شکلهای مختلف بازتولید میکنند.
کریادو پرز نشان میدهد که این مسئله تنها به چند مورد خاص محدود نمیشود، بلکه یک الگوی گسترده است که تقریباً تمام جنبههای زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار میدهد. از طراحی گوشیهای هوشمند و نرمافزارها گرفته تا ابزارآلات و تجهیزات پزشکی، همه چیز بر اساس دادههای جمعآوری شده از مردان “استاندارد” طراحی شده است.
برای مثال، بسیاری از گوشیهای هوشمند برای دستهای بزرگ مردانه طراحی شدهاند و استفاده از آنها برای زنان با دستهای کوچکتر دشوار است. نرمافزارهای تشخیص صدا اغلب صدای مردان را بهتر تشخیص میدهند تا صدای زنان. حتی کمربندهای ایمنی خودروها نیز بر اساس بدن مردان طراحی شدهاند و ممکن است در تصادفات، محافظت کافی از زنان به عمل نیاورند.
در حوزهی پزشکی، این مسئله حتی جدیتر است. بسیاری از داروها و درمانها بر اساس آزمایشهایی که روی مردان انجام شدهاند، توسعه یافتهاند و ممکن است برای زنان به همان اندازه مؤثر یا ایمن نباشند. علائم حملهی قلبی در زنان با مردان متفاوت است، اما بسیاری از پزشکان با این تفاوتها آشنا نیستند و در نتیجه، ممکن است زنان با تأخیر در تشخیص و درمان روبرو شوند.
این فصل به خوبی نشان میدهد که چگونه بیتوجهی به دادههای جنسیتی در طراحی، میتواند پیامدهای گستردهای برای زندگی زنان داشته باشد. محصولاتی که برای مردان طراحی شدهاند، نه تنها استفاده از آنها را برای زنان دشوارتر میکنند، بلکه میتوانند سلامت، ایمنی و حتی جان آنها را نیز به خطر اندازند.

بخش چهارم: مراجعه به پزشک!
نابرابری جنسیتی در نظام سلامت
این بخش از کتاب زنان نامرئی به بررسی نابرابریهای جنسیتی در نظام سلامت میپردازد و نشان میدهد که چگونه تحقیقات پزشکی، تشخیص بیماریها و تجویز داروها عمدتاً بر اساس دادههای مردانه انجام میشود. این مسئله باعث شده که زنان در سیستم درمانی با چالشهای جدی روبهرو شوند، از دریافت تشخیصهای نادرست گرفته تا دریافت داروهایی که برای بدن آنها مناسب نیستند.
۱. دارو اثر نمیکند!
نویسنده توضیح میدهد که بسیاری از داروها و درمانهای پزشکی، ابتدا روی مردان آزمایش میشوند و پاسخ بدن زنان به آنها کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بدن زنان از نظر هورمونی، متابولیکی و ایمنی با بدن مردان تفاوت دارد، اما این تفاوتها در بسیاری از پژوهشهای پزشکی نادیده گرفته میشوند.
به عنوان مثال، دوز استاندارد بسیاری از داروها بر اساس بدن مردان تنظیم شده است. این موضوع باعث میشود که زنان نسبت به برخی داروها حساسیت بیشتری داشته باشند یا واکنشهای متفاوتی نشان دهند. همچنین، برخی داروهایی که برای مردان مؤثر هستند، ممکن است برای زنان نتیجهی مطلوبی نداشته باشند، اما به دلیل نبود تحقیقات کافی، این تفاوتها در نظر گرفته نمیشوند.
نمونهی دیگر، آزمایشهای بالینی برای بیماریهای قلبی است. بیشتر تحقیقات پزشکی دربارهی حملات قلبی روی مردان انجام شده است و نشانههای حملهی قلبی در زنان کمتر بررسی شدهاند. این باعث شده که بسیاری از زنان هنگام مراجعه به پزشک، تشخیص درستی دریافت نکنند و علائم آنها نادیده گرفته شود.

۲. سندرم ینتل!
نام این فصل از شخصیت «ینتل» در داستانی از آیزاک بشویس سینگر گرفته شده است؛ که فیلمی به همین نام نیز ساخته شده که دختری در قالب یک مرد فرو میرود تا بتواند درس بخواند و طرح فیلم در شکل سندرم ینتل به ادبیات پزشکی نیز راه پیدا کرده مبنی بر اینکه زنان دچار تشخیص نادرست بیماری میشوند. یعنی میبینیم که چگونه زنان در نظام سلامت، بهویژه در تشخیص بیماریها، نامرئی هستند و تنها در صورتی جدی گرفته میشوند که علائمشان شبیه مردان باشد.
یکی از مثالهای بارز این پدیده، نحوهی تشخیص بیماریهای قلبی در زنان است. زنان اغلب علائم متفاوتی نسبت به مردان تجربه میکنند، اما چون معیارهای پزشکی بر اساس بدن مردان تنظیم شدهاند، ممکن است پزشکان علائم آنها را جدی نگیرند یا به عنوان مشکلات روانی (مانند استرس یا اضطراب) تلقی کنند. این موضوع میتواند منجر به تأخیر در تشخیص و درمان شود و حتی جان زنان را به خطر بیندازد.
این نابرابری تنها به بیماریهای قلبی محدود نمیشود. زنان مبتلا به بیماریهای مزمن مانند فیبرومیالژیا یا سندرم خستگی مزمن نیز اغلب با این مشکل روبهرو هستند. از آنجا که این بیماریها در مردان کمتر دیده میشوند، در بسیاری از موارد زنان برای دریافت تشخیص درست، سالها باید بین پزشکان مختلف سرگردان باشند.
بخش پنجم: زیست عمومی – زنان نامرئی در جامعه
زنان، نیروی کار پنهان
اینجا به بررسی نحوهی حضور زنان در عرصهی عمومی، از کارهای بدون دستمزد گرفته تا دسترسی آنها به منابع مالی و حقوقی، میپردازد. نویسنده نشان میدهد که چگونه سیستمهای اقتصادی و حقوقی در سراسر جهان، زنان را به عنوان نیرویی نامرئی اما ضروری در نظر گرفتهاند. کسانی که کار میکنند، اما ارزش کارشان در دادههای رسمی ثبت نمیشود، یا از حقوقی که مردان دارند، محروم میمانند.
۱. منبع بیهزینهای برای استخراج!

کریادو پرز در اینجا به کارهای بدون دستمزدی میپردازد که زنان در سراسر جهان انجام میدهند؛ کارهایی مانند مراقبت از کودکان، سالمندان، کارهای خانه و حتی کمکهای اجتماعی در جوامع محلی. این کارها برای اقتصاد جهانی حیاتی هستند، اما چون در چارچوب رسمی اقتصاد قرار نمیگیرند، اغلب نادیده گرفته میشوند.
مطالعات نشان دادهاند که اگر ارزش مالی کارهای بدون دستمزدی که زنان انجام میدهند محاسبه شود، بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی کشورها را تشکیل خواهد داد. اما از آنجا که این کارها به عنوان «وظایف طبیعی» زنان در نظر گرفته میشوند، نه تنها در سیاستگذاریها مورد توجه قرار نمیگیرند، بلکه در بسیاری از موارد، زنان مجبورند بدون حمایت اجتماعی و قانونی، این وظایف را انجام دهند.
وی همچنین اشاره میکند که در بحرانهای اقتصادی یا اجتماعی، این فشار بر زنان بیشتر میشود. برای مثال، در دوران همهگیریها یا بحرانهای اقتصادی، وقتی مشاغل کم میشود یا دولتها هزینههای رفاهی را کاهش میدهند، زنان اولین کسانی هستند که مجبور میشوند کارهای بیشتری را بدون دریافت دستمزد انجام دهند.
۲. از کیف دستی تا کیف جیبی!
در اینجا میخوانیم که چگونه زنان در طول تاریخ از دسترسی برابر به منابع مالی محروم بودهاند. یکی از مثالهای مهمی که کریادو پرز مطرح میکند، تفاوت در میزان درآمد و پسانداز زنان و مردان است. حتی در جوامعی که زنان به بازار کار دسترسی دارند، همچنان با شکاف دستمزدی مواجهاند و احتمال اینکه در دوران بازنشستگی دچار فقر شوند، بیشتر است. این مسئله تا حد زیادی به این برمیگردد که بسیاری از زنان به دلیل مسئولیتهای خانوادگی، مجبورند شغلهای پارهوقت یا با درآمد کمتر را انتخاب کنند.
علاوه بر این، زنان برای گرفتن وام یا سرمایهگذاری در کسبوکارهای خود نیز با موانع بیشتری روبهرو هستند. تاریخ نشان داده که در بسیاری از کشورها، زنان تا سالهای اخیر حتی اجازه افتتاح حساب بانکی یا گرفتن وام بدون اجازه همسر یا پدر خود را نداشتند. این مسئله همچنان در برخی جوامع وجود دارد و حتی در کشورهای پیشرفته نیز، بانکها و مؤسسات مالی اغلب ترجیح میدهند که سرمایهگذاریهای کلان را به مردان اختصاص دهند.
۳. حقوق زنان، حقوق بشر است!
نویسنده به نقش قوانین و سیاستگذاریها در ایجاد یا کاهش نابرابریهای جنسیتی میپردازد. او توضیح میدهد که در بسیاری از کشورها، قوانین همچنان به گونهای تدوین شدهاند که زنان را در موقعیت فرودست نگه میدارند، حتی اگر این قوانین ظاهراً بیطرف باشند.
برای مثال، در برخی کشورها، قوانین مربوط به ارث، تابعیت یا حضانت فرزندان به گونهای تنظیم شده که زنان در مقایسه با مردان، حقوق کمتری دارند. حتی در کشورهایی که قوانین برابری جنسیتی را تصویب کردهاند، اجرای این قوانین همیشه به نفع زنان نبوده و در بسیاری از موارد، ساختارهای مردسالارانه در دستگاههای اجرایی و قضایی مانع از تحقق برابری شدهاند.
کریادو پرز همچنین اشاره میکند که سیاستگذاریهای عمومی، از بودجهریزی گرفته تا خدمات اجتماعی، اغلب بر اساس دادههایی تدوین میشوند که نیازهای زنان را در نظر نمیگیرند. این شکاف دادهای باعث میشود که زنان همچنان در بسیاری از بخشهای زندگی عمومی با نابرابری روبهرو باشند و برای دسترسی به حقوق اولیهی خود، مجبور به مبارزهی مضاعف شوند.
بخش ششم: وقتی اوضاع خراب میشود – زنان در بحران
زنان، قربانیان و ناجیان بحرانها
این بخش از کتاب زنان نامرئی به بررسی نقش زنان در بحرانها، از بلایای طبیعی گرفته تا جنگها و بحرانهای اقتصادی، میپردازد. نویسنده نشان میدهد که در زمان بحران، زنان معمولاً آسیبپذیرتر از مردان هستند، نه به دلیل ضعف، بلکه به دلیل ساختارهای اجتماعی و اقتصادیای که آنها را در موقعیت نابرابر قرار داده است. با این حال، در بسیاری از مواقع، زنان در بازسازی جوامع پس از بحرانها نقش کلیدی ایفا میکنند، اما این نقش همچنان در دادهها و سیاستگذاریها نادیده گرفته میشود.
۱. چه کسی بازسازی خواهد کرد؟
نویسنده توضیح میدهد که پس از فجایع، چه بلایای طبیعی و چه جنگها، زنان معمولاً در بازسازی جوامع نقش حیاتی دارند، اما این نقش اغلب به رسمیت شناخته نمیشود.
یکی از مثالهای او مربوط به زلزلهها و بلایای طبیعی است. مطالعات نشان دادهاند که پس از این بحرانها، زنان بیشتر از مردان درگیر کارهای مراقبتی میشوند؛ از نگهداری از کودکان و سالمندان گرفته تا سازماندهی کمکهای محلی. اما این نقشها معمولاً در برنامههای رسمی امدادرسانی در نظر گرفته نمیشوند و زنان به منابع کمتری برای ادامهی این کارها دسترسی دارند.
علاوه بر این، در بسیاری از کشورها، پس از فجایع طبیعی، زنان برای دریافت کمکهای مالی یا بازسازی خانههای خود با موانع بیشتری مواجه میشوند، زیرا بسیاری از آنها به دلیل قوانین نابرابر مالکیت، سند خانههایشان به نام مردان است. این مسئله باعث میشود که زنان پس از بحرانها، بیش از مردان در معرض بیخانمانی و فقر قرار بگیرند.
۲. این فاجعه نیست که تو را میکشد!
نویسنده نشان میدهد که در بسیاری از بحرانها، خود فاجعه عامل اصلی مرگ و میر نیست، بلکه ساختارهای اجتماعی نابرابر باعث میشوند که زنان بیش از مردان آسیب ببینند.
برای مثال، در سونامی سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند، آمارها نشان دادند که تعداد زنان کشتهشده بسیار بیشتر از مردان بود. اما چرا؟ یکی از دلایل این بود که در بسیاری از جوامع آسیبدیده، زنان کمتر از مردان شنا کردن بلد بودند یا لباسهای سنتیشان حرکت آنها را دشوار میکرد. این تفاوتهای جنسیتی، که در نگاه اول بیاهمیت به نظر میرسند، در زمان بحران میتوانند تفاوت بین زندگی و مرگ باشند.
علاوه بر این، در اردوگاههای پناهندگان یا پس از فجایع طبیعی، زنان بیشتر از مردان در معرض خشونتهای جنسی و سوءاستفاده قرار میگیرند. اما برنامههای امدادرسانی و سیاستهای جهانی اغلب این واقعیت را نادیده میگیرند و نیازهای زنان را در اولویت قرار نمیدهند.
یکی دیگر از مثالهای مهم، بحرانهای بهداشتی است. در همهگیریها، زنان اغلب در خط مقدم سیستم درمانی و مراقبتی قرار دارند، اما دادهها نشان میدهند که تجهیزات ایمنی، دستمزد و حمایتهای لازم برای آنها کمتر از مردان است. این نشان میدهد که حتی در مواقعی که زنان نقشی کلیدی در مدیریت بحران دارند، همچنان مورد بیتوجهی قرار میگیرند.
جمعبندی
نادیده گرفتن زنان، تهدیدی برای همه
زنان نه تنها در شرایط عادی، بلکه در زمان بحرانها نیز نامرئی هستند. دادهها و سیاستگذاریهای بحرانمحور اغلب بر اساس نیازهای مردان تنظیم میشوند و این باعث میشود که زنان در شرایط بحرانی با آسیبهای بیشتری مواجه شوند. در عین حال، نقش زنان در بازسازی جوامع، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی، به رسمیت شناخته نمیشود.
نادیده گرفتن زنان در دادهها، نه تنها به آنها آسیب میزند، بلکه کل جامعه را آسیبپذیرتر میکند؛ به خصوص در مواقع بحران! برای داشتن جوامعی مقاومتر، سیاستگذاریها باید از ابتدا بر پایهی دادههای جامعتر و برابرتر باشند.
منابع برای مطالعه بیشتر
Criado Perez, Caroline. Invisible Women: Exposing Data Bias in a World Designed for Men. Chatto & Windus, 2019.
Hannah, D., & Kellomäki, T. (2018). The thermal environment in workplaces and the significance of gender differences – Literature review. International Journal of Occupational Safety and Ergonomics, 24(1), 72-85. https://doi.org/10.1080/10803548.2016.1271286
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC7149397/
https://www.wvi.org/wash/publication/making-it-count-gender-responsible-wash-monitoring
https://www.itf-oecd.org/sites/default/files/docs/gender-inclusive-transport.pdf
https://www.unwomen.org/en/digital-library/publications/2015/10/progress-of-the-worlds-women-2015-2016
https://www.pps.org/article/how-to-design-public-spaces-that-are-safe-for-women-and-girls
https://www.unwomen.org/en/news/stories/2018/3/news-making-cities-safe-for-women-and-girls
https://www.ilo.org/global/topics/equality-and-discrimination/gender-equality/lang–en/index.htm
https://www.oecd.org/gender/
https://www.dol.gov/agencies/wb
https://ec.europa.eu/social/main.jsp?catId=69&langId=en
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5947447/
https://www.fda.gov/women-health-advisory-committee/about-womens-health-advisory-committee
https://www.heart.org/en/health-topics/heart-attack/warning-signs-of-a-heart-attack/heart-attack-symptoms-in-women
https://www.acog.org/womens-health/faqs/heart-disease-in-women
https://www.ahajournals.org/doi/full/10.1161/01.CIR.0000030262.62718.80
Responses